بهشت روی منا گر همی روی به سفر


مرا ببر به سفر یا دل مرا تو مبر

مرا ز رفتن تو چند گونه درد سرست


وگر چه درد مرا تو همی ندانی سر

یکی که تو زبر من همی روی نه بکام


دگر که با تودل من همی رود به سفر

چگونه باشد حال کسی که دلبر او


همی سفر کند اندر جهان و او به حضر

بیا و روی به روی من ای صنم بر نه


منه که روی تو بریان کنم زتف جگر

اگر همی تو روی و دلم همی ببری


برو برآنکه غمت خورد زینهار مخور